-

ساعات کاری دفتر

9:00 تا 18:00 
مطالب و اطلاعات حقوقی
تاریخ انتشار: چهارشنبه 23 شهریور 1401
لایحه پاسخ به تجدیدنظرخواهی از حکم حجر پدر

 لایحه پاسخ به تجدیدنظرخواهی از حکم حجر پدر

شخص در دوره حیات می تواند هر گونه تصرفی در دارایی و ما یملک خود بنماید. با این وجود انتقال قطعی اموال در سالهای پایانی عمر خصوصاً اگر بلاعوض بوده و به نزدیکان باشد از سوی ورثه مورد تردید و انکار قرار می گیرد.اقدام متداول در این مورد نیز ادعای نداشتن اهلیت لازم (اهلیت استیفا) و به عبارت دیگر حجر است.حجر یک عنوان کلی بوده و شامل سفه، عدم رشد یا جنون یا مفاهیم در حکم جنون مانند بیماری آلزایمر است.دادگاه صالح برای رسیدگی به حکم حجر دادگاه خانواده آخرین اقامتگاه محجور است. امکان طرح دعوای حجر نسبت به فرد فوت شده نیز وجود دارد که در این فرض اصولاً دادگاه با بررسی پرونده پزشکی و وضعیت فرد در زمان انعقاد معامله تصمیم گیری خواهد نمود. این بررسی چون امری فنی و تخصصی و خارج از دانش قاضی است اصولا توسط کمیسیونی مخصوص در اداره پزشکی قانونی انجام می شود.شهادت شهود و اوضاع و احوال بی تاثیر در تصمیم قاضی نخواهد بود.در ادامه نمونه لایحه ای ارائه می شود که در آن ورثه مدعی حجر پدر بوده و مدعی علیه که خود یکی از ورثه است در مقابل این ادعا دفاع می نماید.

 

امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 1649

حجر پدر

 

متن لایحه تجدیدنظر خواهی از حکم و ادعای حجر پدر بین خواهران و برادران

بسمه تعالی
ریاست و مستشاران محترم دادگاه تجدیدنظر استان تهران
با سلام
احتراما اینجانب ...... با تقدیم این لایحه در مقام پاسخ به تجدیدنظرخواهی خواهان های بدوی نسبت به دادنامه صادره از شعبه 2 دادگاه عمومی حقوقی بخش کهریزک مراتب زیر را به استحضار می رسانم: 
ابتدا در مقام شرح ماجرا به عرض می رسانم :
1-  مرحوم پدرمان (آقای علی ....) در تاریخ 1393/06/24 یک باب منزل مسکونی کلنگی را به موجب سند قطعی غیر منقول به اینجانب منتقل می نماید و تمامی فرزندان (ازجمله تجدیدنظرخواهان) مستندا به توضیحاتی که در ادامه خواهد آمد و مدارک پیوست این لایحه، از این انتقال مطلع و آگاه بوده اند اما در طی این  6 سال فاصله بین انتقال ملک به اینجانب و فوت پدر، هیچ یک از فرزندان متعرض این نقل و انتقال و یا مدعی محجوریت پدر نگردیدند. 
2-  شش ماه پس از این انتقال (در تاریخ 1393/12/26) اینجانب با اخذ پروانه ساخت از شهرداری، اقدام به تخریب ساختمان کلنگی و احداث ساختمان .... طبقه..... واحدی جدیدی در آن ملک نمودم.
3-  پس از ساخت بنای جدید، یکی از تجدیدنظرخواهان (خانم معصومه .... که اکنون مدعی حجر پدر می باشد) برای مدت 3 سال مستاجر اینجانب در یکی از واحد های همین ساختمان بوده اند و به اینجانب ماهانه اجاره بها پرداخت می نمودند.(پیوست شماره ...)
4-  مستندا به گواهی فوت، مرحوم پدرمان 6 سال پس از این انتقال و در تاریخ 1399/05/02 فوت می نمایند و علت فوت ایشان نیز "بیماری عفونی" که ناشی از شکستگی استخوان لگن و زخم بستر ناشی از عدم تحرک بوده است عنوان گردیده است.(پیوست شماره ...)


5- این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.


6- در تمام این سالهای پس از انتقال ملک به اینجانب، پدر اعمال حقوقی متعددی در مراجع اداری، دولتی، دفاتر اسناد رسمی و بانک ها انجام داده اند که همگی این اعمال نیازمند هوشیاری و عقل معاش بوده و  تصور انجام این امور از سوی شخصی که به جهت ضعف  قوای عقلانی، توانایی اداره امور مالی خود را از دست داده باشد غیر ممکن است. از جمله این که : 

 

الف- این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.
ب-  این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.
ج- این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.


د- در تاریخ 1397/03/12 پدرم با حضور در دفتر اسناد رسمی یک وکالت کاری به نام بنده تنظیم نمود که شخصا به خط خود در این دفترخانه نوشته است: "ثبت با سند برابر است". (پیوست شماره ....) 
ه- تجدیدنظر خواه ردیف سوم (خانم محبوبه ......) در تاریخ 1397/03/30 به منظور دریافت وام، پدر مرحوممان را به عنوان ضامن به بانک ... معرفی نموده و پدرمان ضامن وام ایشان شده است و ایشان با این ضمانت توانسته است از بانک تسهیلات دریافت نماید. درحالی که اکنون پس از فوت پدرمان مدعی شده است که پدر، از چهار سال قبل از تاریخ اخذ وام به دلیل بیماری شدید جسمانی و ضعف قوای عقلی محجور بوده! پس چگونه شخصی که مدعی حجر پدر از سالها پیش از این موضوع می باشد در آن تاریخ پدر را ضامن وام بانکی خود نموده است؟؟
 

7-   این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.

 

باعنایت به توضیحات فوق در ادامه به لایحه تجدیدنظرخواهان پاسخ داده می شود: 
 

1-  این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.


2- در خصوص بند سوم لایحه وکیل تجدیدنظرخواهان که دلیل حجر متوفی را انتقال ملکش به اینجانب می داند: لازم به ذکر است که

اولا : کلیه اقدامات راجع به این نقل وانتقال شامل مراجعه به بنیاد مسکن و تهیه مقدمات تنظیم سند توسط مرحوم پدر انجام گردید و ایشان کاملا نسبت به اقدامات خود آگاه بوده اند.

ثانیا : با عنایت به اسناد رسمی متعددی که پدر در طی سالهای پس از این انتقال تنظیم نموده که در همه این اسناد صرفه و صلاح مادی خود را لحاظ نموده است (و مستندات آن پیوست لایحه تقدیم گردید) همگی دلالت بر عقل معاش و صحت و سلامت ایشان در طی این سال ها دارد، مضافا این که هیچ سردفتری اقدام به تنظیم سند رسمی برای شخصی که به علت شدت بیماری جسمانی دچار زوال عقل شده باشد نمی نماید و یکی از وظایف سردفتران احراز ظاهری صحت و سلامت متعاملین می باشد. 
همچنین قانونا هر کسی نسبت به اموال و دارایی های خود حق هر گونه تصمیم و یا معامله ای را دارد و این که تجدیدنظرخواهان از اقدامات حقوقی پدر نسبت به انتقال ملک به اینجانب رضایتی ندارند و یا اینکه با این انتقال، دیگر ترکه ای برای تقسیم بین ورثه وجود ندارد نه عقلا و نه عرفا و قانونا نمی تواند دلیل حجر پدر باشد. 
به علاوه با توجه به ادله تقدیمی مبنی بر اطلاع تجدیدنظرخواهان از این انتقال و حتی سکونت دو تن از تجدیدنظرخواهان برای مدت بیش از دو سال در ملک (یکی همراه پدر و دیگری به عنوان مستاجر اینجانب در ساختمانی که پس از تخریب آن ملک ساختم)، ایشان تا زمان فوت پدر با توجه به سلامت آن مرحوم هیچ گاه متعرض این نقل و انتقال نگردیدند و اعلام عدم رضایت خود را به بعد از فوت وی موکول نمودند که موضوع پرونده حاضر می باشد. به علاوه صرفنظر از بحث حجر، رضایت یا عدم رضایت تجدید نظرخواهان نسبت به معامله ای که مورث ایشان 6 سال قبل منعقد نموده است، اثری در صحت معامله نخواهد داشت که وکیل تجدیدنظرخواهان اظهار می نماید موکلینشان این معامله را قبول ندارند و کاملا آشکار است که طرح این دعوا پس از گذشت سالها از این انتقال و پس از فوت پدر صرفا ناشی از طمع تجدیدنظرخواهان و تلاش برای دستیابی به مالی از این رهگذر می باشد.

 

3-  این قسمت از لایحه به جهت حفظ اسرار موکل حذف شده است.


4- عجیب است که وکیل محترم تجدیدنظرخواهان گمان می برد که قضات محترم دادگاه تجدیدنظر به آرای کمیسیون های پزشکی قانونی مندرج در پرونده دسترسی ندارند که به دروغ در بند آخر لایحه خود اظهار می نماید: "در نظریه پزشکی قانونی تاریخ شروع محجوریت اعلام نشده است". در حالی که مستندا به هر دو نظریه پزشکی قانونی که در پرونده مضبوط می باشد و ضم این لایحه نیز گردیده است صراحتا تاریخ حجر آن مرحوم "از اول فروردین ماه سال 1394" و "ابتدای سال 1394" اعلام گردیده است. (پیوست شماره ...)
نظر به توضیحات فوق و ادله تقدیمی، گرچه به عقیده اینجانب و مستندا به شهادت شهود پیوست لایحه ی اینجانب در مرحله بدوی (که تعداد زیادی از دوستان پدر و همسایگان وهمکاران وی شهادت بر سلامت روحی و روانی آن مرحوم در طول حیات وی داده اند) ، پدر هیچ گاه محجور نبود و تا زمان فوت در کمال صحت و سلامت عقلی به سر می برد،  در هر صورت دادگاه محترم بدوی مطابق ادله موجود و مستندا به تنها دلیل قابل استناد و قابل اطمینانی که در پرونده وجود داشته و آن همان نظریات پزشکی قانونی می باشد حکم به حجر متوفی از ابتدای سال 1394 صادر نموده است. اما از آنجا که مطامع تجدیدنظرخواهان با صدور این رای تامین نگردیده است با بیان اظهارات نادرست و وارونه نشان دادن مفاد مدارک موجود در پرونده (از جمله نظریه پزشکی قانونی و گواهی فوت) اقدام به تجدیدنظرخواهی نمودند. 
نظر به مراتب فوق رد تجدید نظر خواهی تجدیدنظرخواهان از محضر شما عالی جنابان مورد تقاضا می باشد.
با تشکر و تجدید احترام

وکیل مینا کاویانی

 

جهت ارتباط با وکیل پایه یک دادگستری کلیک کنید  - 88019243

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

جستجوی مطلب مورد نظر

رزرو وقت مشاوره حقوقی با ما

در صورت تمایل به دریافت مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری و وکیل متخصص، جهت هماهنگی و رزرو وقت مشاوره حقوقی حضوری و مشاوره حقوقی تلفنی، کلیک کنید.